عزت الله ذکی دهقان اوغلی- یک مسؤليت بزرگ


یک مسؤليت بزرگ

بسم الله الرحمن الرحیم

این مقاله باالعموم از ابتدا تا به امروز فعالیتهای حزب جنبش ورهبریت آنرا دربرگرفته و نیز از مسؤلیتهای آینده حزب و رهبریت آن بحث خواهد کرد.

دوستان عزیز!

طوریکه آگاهی دارید بعداز چهل سال از سلطنت محمد ظاهرشاه درسال 1973 میلادی یک انقلابی اساسی در ساختار سیاسی کشورمان بوجود آمد. آنهم برهبریت محمد داود خان تشکیل سیستم نظام جمهوریت بود. هرچندکه در مدت چهل ساله دوره محمد ظاهرشاه کدام پیشرفت چشم دید بو بوجود نیامده باشد هم حداقل یک استقرار سرتاسری درکشور حاکم بود. یک سیاست متوازن و بی طرفانه سیاست خارجی کشور را تنظیم و تعین مینمود. فقط بعداز تاسیس نظام جمهوریت سیاست خارجی کشور تماما تغیر خورده به یک سیاست طرفگرانه مبدل شد. آنهم تعلق میگرد به تعهدات و مناسبات نزدیک محمد داودخان با جماهیر شوروی سابق.

 تغیرنظام اولین حمله جماهیر شوروی سابق بودکه بذریعه محمد داودخان نظام سلطنتی را در دیرینه های تاریخ دفن نموده در عوض آن نظام جمهوریت را تشکیل داد. از همان آوان تاریخ مداخلات روس در قبال افغانستان شروع شد. محمد داود خان که یک مرد با ایمان ووطنپرست بود که هرگز به آیدلوژی کمونیستی سرتسلیم نکرد. بناء روسها برای تحقق بخشیدن به اهدافهای دیرینه خود درسال 1978 میلادی نور محمد تره کی را بایک کودتای نظامی به سرقدرت آورد.

نور محمد تره کی وقتیکه به سر قدرت رسید برای دوامدار ساختن اقتدار خود یک فرمان هشت ماده یی را صادر نمود که ازجمله ماده چهارم آن علاوه به زبانهای دری و پشتو، چهار زبان رایج درکشور را دردست میگرفت. در فرمان رسمیت زبانهای اوزبیکی ، تورکمنی، نورستانی و بلوچی ذکر شده بود. از ابتدای همان تاریخ تنوعیت قومی به رسمیت شناخته شد و یک وزارت بنام اقوام و قبایل تشکیل شد. درآن زمان یک فرزند دهقان و ده نشین دهکده خواجه دوکوه جوزجان عبدالرشید برای ایفای دین وطنی یعنی برای سپری نمودن دوره خدمت عسکری عازم قشله های عسکری میشود. از همان تاریخ ستاره دوستم درسمای کشورکه نامش افغانستان بود می درخشد. او درقشله های عسکری از روی صمیمیت هم دورهای خود را درهمه وقت به شکل (دوستم) صدا میکرد،هم دورهاییش هم نام اورا (دوستم) میماند.

دوستم که جسم قوی، ذکاء عالی، فراست وسیع و غیرت مردانه که داشت روزتا روز رتبه عسکری او بلند شده میرفت. روزی شد او از عسکری به قوماندان تولی، از تولی به دگروالی، ازدگروالی به جنرالی و بالاخره درزمان دکتور نجیب الله رتبه دگرجنرالی را ازآن خود نموده بحیث قوماندان عمومی فرقه53  جوزجان تعین شده پیش قدمترین جنرال دکتور نجیب الله به شمار میرفت. بعداز این دوستم فقط یک جنرال ساده و یک قوماندان فرقه 53 نبود. در عین حال از سالنگ شمالی گرفته، سمنگان، بلخ، کندوز، تخار، جوزجان، سرپل، فاریاب، بادغیس و باالعموم شمال را تحت کنترول خودگرفته بود. درحقیقت باهمسنگرهای متفق و راستین خود همچوآزاد بیک کریمی، رسول پهلوان، غفار پهلوان، زینی پهلوان، احمد خان، عاشورپهلوان، عبدالچریک، ابراهیم چریک و غیره یک مشت متحد شده بود. از همین خاطر حکومت مرکزی از دوستم هراس مینمود. میخواست باوفاترین و قوی ترین جنرال خود را با یک سوء قصد نابد کند. فقط دوستم ازهمه پلانهای شوم دکتورنجیب الله باخبر بوده تدبیر خویش را گرفته بود. وقتیکه دوستم دعوت به مرکز شده بود درحال جواب رد داده  در مقابل حکومت نشلیستی دکتور نجیب الله بیرق مستقلیت خود را بلند نموده با گروهای هفتگانه مخالف حکومت متحدانه عمل نموده باهم یکجا حکومت کمونیستی دکتور نجیب الله را از پا درآورد و درتشکیل حکومت اسلامی سهم فعال گرفت. ازهمین لحاظ اولین ریس جمهور اسلامی انقلابی افغانستان صبغت الله مجددی برای دوستم لقب (خالد ابن ولد) قهرمان افغانستان و رتبه سترجنرالی را اعطا نمود.

دوستم اولین رهبری بودکه باقیام شمال موجودیت تورکتباران افغانستان را دردنیا اعلان نمود. تا آن زمان تورکتباران افغانسان در گروهای هفتگانه مجاهدین سهم مستقلانه نداشت. اتحادیه مجاهدین شمال را که آزاد بیک کریمی رهبری میکرد منحیث یک حرکت مستقل همچو گروهای هفتگانه به شمار نمیرفت ویا قبول نمیکردند. زمانیکه حزب جنبش ملی اسلامی افغانستان تاسیس شد آزاد بیک نیز اعلام حمایت نموده از تاسیس جنبش استقبال نمود. این اولین حرکت بود که ملت بوسیله آن به اوزبیک و تورکمن بودن خود افتخارمینمودند. ازهمان تاریخ ملت از هبر خود و رهبر ازملت خود دفاع نموده است. وهیچگونه حیله ونیرنگ ملت را از رهبر، رهبر را از ملت جدا کرده نتوانست. رهبر برای زنده ساختن تاریخ، زبان و کلتور گم شده خود مبارزه و مجادله نمود. ملتش را از ظلم، استبداد و تجاوز بیگانگان نجات داد.

رهبر تمام اوقات خود را در جنگ صرف ننمود. در پهلوی آن بعد ازسال 1371هجری شمسی دروازه های مکاتب و دانشگاها را باز نمود. درجهت رشد تعلیم و تربیه صنعت، تیاتور و موزیک نیز جد و جهد نمود. هزاران فرزند این ملت را بخاطر کسب تعلیم وتربیه به کشورهای اقربا و دوست همچو تورکیه، تورکمنستان، اوزبیکستان، قزاقستان، آذربایجان و قرغیزستان اعزام نمود.

او درسال 2001 میلادی نیز یک رول عمده و اساسی را بازی نمودکه درنتیجه کشور ازچنگال تروریستان نجات یافت. کشور را بسوی آزادی و دموکراسی سوق داد. درتشکیل حکومت مؤقت، در برگزاری لویه جرگه و تصویب قانون اساسی سهم فعال گرفته زبان تورکی (اوزبیکی و ترکمنی) را بحیث زبان سوم کشور به رسمیت رساند.

دوستم رهبریکه اولین بار پروژه خلع سلاح را حمایت نموده اسلحه دست داشته اش را به دولت تسلیم نموده  و گزینه مبارزه سیاسی را انتخاب نمود. او نیز اولین تلویزیون شخصی آیینه را بازنموده از این جهت به فعالیتهای سیاسی خود ادامه داد. دوستم اولین بار به نمایندگی تورکتباران در انتخابات ریاست جمهوری 2004 میلادی کاندید نموده اضافه تر از یک میلیون رای را ازآن خود نمود.

دوستم بعد از سال 2004 میلادی الی سال 2009 میلادی باجنگ سرد ریس جمهورکرزی دچار ماند. کرزی که بعد از پیروزی سال 2001 میلادی دوستم را رستم زمان خطاب نموده  اورا صاحب افغانستان میخواند. کرزی که یک شخص دورنگ، حیله گر و زبان باز بود از حسن صداقت دوستم استفاده بیشتری نمود. روزی آمد از آراء دوستم ریس دولت شد و روزی آمد دوستم را با دسیسه های گوناگون تضعیف نمود. توطه لغو حزب جنبش، کشاندن دوستم به محکمه و غیره ازجمله دسیسه های بود که کرزی آن را رهبری میکرد. و خلاصه تمام مداخلات خارجی و داخلی نتوانست دوستم را از ملت و از آرمانهای دیرینه ملت دور سازد. و برعکس آن همه توطه و دسیسه ها ستاره دوستم درخشان تر شده رفت و بالاخره در انتخابات 1393 هجری شمسی دوستم بحیث معاون اول ریاست جمهوری افغانستان انتخاب شد و یک مسؤليت بزرگ را بدوش خود گرفت. یک مسؤليت سنگین و بازپرس.

چرا؟

چونکه تا دیروز دوستم صلاحیت دولتی نداشت. برعکس آن درتحت ظلم دولت مرکزی قرار گرفته بود.فقط ملتش از او حمایت میکرد و بس. اما امروز دوستم و حزبش در دولت است. به عباره دیگر صاحب دولت و صلاحیت میباشند. فلهذا امروز ملت ستم دیده، مظلوم و حامی همیشه گی دوستم  از دوستم شان، از حزب شان و از اعضای محترم حزب امیدواری دارند. به عباره دیگر از ایشان کار میخواهند و اجرآت میخواهند. حقوق گم شده سه صد ساله شان را میخواهند. ملت خواهان تسلیم نمودن کار به اهل کارهستند. ملت میخواهند درطول پنج سال آینده از قدرت و صلاحیت استفاده صحیح و سالم کارگرفته شود.  

قدرت را چه طور باید استفاده کرد؟

ویا از صلاحیت خود چه قسم مستفید شویم؟

بلی سوالی اساسی مان این است. ولی جواب قانع کننده یعنی قناعتبخش مان درکجا خواهد بود؟ آیا  پس ازاخذ مسؤليت حقوق مان عبارت سه وزارت، چهار ولایت و پنج ریاست سمبولی خواهد بود؟

ویا در بین این پنج سال آینده  توانایی آن را داریم که 13 سال گزشته و 10 سال آینده را تلافی کنیم؟ ویا میتوانیم دربین این  پنج سال زبان،تاریخ و فرهنگ گم شده خود را زنده کنیم؟ ویامتوانیم دراین مدت حکومت خود بخاطر رشد جوانان  کلوپهای سپورتی و تربیتی، دانشگاه های آموزشی، مراکز بودباش شبانه، سالونهای کنفرانس و کنگره را تاسیس نمایم؟

ویا میتوانیم دراین مدت هزاران جوان خودرا به تحصلات عالی در دانشگاهای ملی و بین المللی روان کنیم؟ ویا متیوانیم درهر ساحه دوایر دولتی کادرهای لایق خودرا  جابجا کنیم که مهره اساسی دولت را تشکیل دهد؟

ویا میتوانیم به کارگران خود زمینه کار، به تجاران خود زمینه سرمایه گزاری و به دهقانان خود زمینه زراعت و کشاوزی مدرن  و جدید را مهیا کنیم؟

ویامیتوانیم پس ازاخذ مسؤليت یک موفقیت تمامی را انعکاس بدهیم؟

ورنه! پس از اخذ مسؤليت نباید خود را موفق بخوانیم.

 اگرما درمدت پنج سال آینده به  خواست و آرمانهای ملی ملت خود  جواب مثبت داده نتوانیم، بعدازپنج  سال حکومتداری به انتقادهای ملت خود هرگز جواب داده نمیتوانیم. خدا از آنروز مارا نگهدارد. به امید پنج سال بابرکت و به امید صلح و آرامی و به امید پنج سال بدل به پنجاه سال.

عزت الله ذکی دهقان اوغلی

ماسترعلوم سیاسی و تاریخ اسلام


Yorumlar

Yorum Gönder

Popüler Yayınlar